دیدگاه اهل سنت پیرامون آیه ی تبلیغ (3)
ابن تیمیّه حرّانی و آیه تبلیغ
ابن تیمیّه از سردمداران مخالفت با شیعه در دوره های اخیر است و بسیاری نیز به پیروی از وی کوشیده اند، باورهای راستین شیعه را مخدوش جلوه دهند. اینک مناسب است به نوشته های بی پایه و سست وی در کتاب منهاج السنة اشاره ای بنماییم.ابن تیمیه در کتاب خود، می کوشد پاسخ علامه حلی رحمه الله در اثبات امامت حضرت علی(علیه السلام) را بدهد.
علامه حلی رحمه الله با استدلال به آیه مبارکه تبلیغ و نیز روایتی که اهل سنّت در ذیل آن ذکر کرده اند، می نویسد:
دلیل دوم: اهل سنّت اتّفاق نظر دارند که آیه مبارکه درباره حضرت علی(علیه السلام) نازل شده است.
ابونعیم اصفهانی با سندی از علمای اهل سنت به نقل از عطیه نقل می کند که این آیه درباره علی بن ابی طالب(علیهما السلام) بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است.
در تفسیر ثعلبی نیز آمده:
معنای آیه این است که آن چه را ما درباره فضیلت حضرت علی(علیه السلام) بر تو نازل کردیم به مردم برسان.
پس از نزول این آیه بود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) دست حضرت علی(علیه السلام) را گرفت و فرمود:
من کنت مولاه فعلی مولاه؛
هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست... .
اما ابن تیمیه در پاسخ می گوید: این ادّعا از دروغ اول او (استدلال اول علامه) بزرگ تر است.
این که می گوید: همه اتّفاق نظر دارند که این آیه درباره علی(علیه السلام) نازل شده، بزرگ تر از دروغی است که درباره آیه پیشین گفته است. هیچ یک از علمای دارای ادراک، نه این و نه سخن قبلی را نگفته اند، اما پیرامون آن چه ابونعیم در کتاب حلیة الاولیاء یا فضائل الخلفاء و یا نقاش، ثعلبی، واحدی و مانند آن در تفسیر نقل کرده اند، باید گفت: اهل معرفت همه اتّفاق نظر دارند که در میان آن چه آنان نقل می کنند، روایات دروغ و جعلی فراوانی وجود دارد.
هم چنین اتّفاق نظر دارند که حدیث یاد شده که ثعلبی آن را در تفسیرش آورده، از روایات ساختگی است... .
در این جا باید قاعده ای را بیان کنیم: در میان روایات نقل شده، احادیث بسیاری راست و روایات بسیاری نیز دروغ است. مرجع تمیز دادن این ها از یک دیگر، دانشمندان حدیث شناس هستند... در هر دانشی، عالمانی هستند که به آن دانش معروف هستند.
علمای حدیث نیز با منزلت ترین آنان، صادق ترین و والاترین آنان هستند. اینان بیشترین تدیّن را دارند و در میان مردم صداقت، امانت، خبرگی و علم اینان در زمینه جرح و تعدیل، از دیگران بالاتر است... .
بنابراین، اصل در نقل روایات این است که به پیشوایان و بزرگان این دانش مراجعه شود ... صرف نقل ثعلبی و مانند آن دلیل صحّت روایت نیست. این امری است که همه علمای حدیث شناس بر آن اتّفاق نظر دارند. به همین دلیل است که هیچ یک از علمای حدیث شناس در نوشته های خویش این روایت را نقل نکرده اند... .
ابن تیمیّه در ادامه می نویسد:
شما ادّعا می کنید که امامت وی (حضرت علی(علیه السلام)) را با استناد به قرآن ثابت کرده اید. حال آن که اساساً ظاهر قرآن بر این امر دلالتی ندارد؛ زیرا خداوند فرموده: «بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»؛ «آن چه از سوی پروردگارت به تو نازل شده، ابلاغ کن».
این لفظ عام است و هر آن چه به پیامبر نازل شده، مشمول این آیه است. پس این آیه بر امر مشخصی دلالت ندارد... اگر هم این موضوع از طریق روایات ثابت شود، به واسطه روایات اثبات گردیده، نه قرآن کریم.
از سوی دیگر، بی تردید اهل علم می دانند که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چیزی درباره امامت علی(علیه السلام) به مردم ابلاغ ننموده است... .(1)
پاسخ به ابن تیمیه
پس از بیان دیدگاه های ابن تیمیه، شایسته است به صورت عالمانه این مطالب را بررسی و نقد نماییم.این که می گوید: «در میان روایات ابونعیم اصفهانی، ثعلبی و واحدی روایات جعلی فراوانی وجود دارد»، دیدگاه ما نیز همین است. این مطلبی حق و به جاست. زیرا به جز قرآن کریم که کتاب خداوند است، هیچ اثر و نوشته ای را نمی توان عاری از مطالب جعلی و ساختگی دانست.
این موضوع و حتی درباره کتاب های موسوم به صحاح نیز درست است... در همین کتاب صحیح بخاری که بسیاری از اهل سنّت آن را بر هر اثر دیگری مقدم می شمارند، روایات دروغ و باطل فراوانی وجود دارد که در آثار دیگر خویش و با استناد به بزرگان حدیث شناس اهل سنّت که بر صحیح بخاری شرح نگاشته اند؛ هم چون ابن حجر عسقلانی، این موضوع را تبیین نموده ایم.
بله در میان روایات، نقل های دروغ بسیار و نیز روایات صحیح فراوان وجود دارد؛ و چنان که ابن تیمیه نیز اعتراف کرده مرجع تشخیص این دو از یک دیگر نیز علمای حدیث شناس و علمای دانش جرح و تعدیل هستند... .
اما اگر ما با تکیه به دیدگاه های علمای حدیث و رجال شناس، صحّت سند روایات مربوط به نزول آیه تبلیغ در روز عید غدیر خم را ثابت کردیم، (2) دیگر جای انکار نیست و باید این روایت و مفاد آن را پذیرفت. در این صورت اگر کسی این روایت را دروغ بخواند، در واقع رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را دروغگو خوانده و در نتیجه به خداوند کفر ورزیده است.
به طور کلّی، استدلال به این روایت، فقط صرف تکیه به روایت نقل شده از ثعلبی و یا دیگری نیست؛ بلکه استدلال به این روایت با پشتوانه بررسی سندی روایت بر پایه قواعد مورد قبول علم حدیث و رجال و پس از اثبات صحّت سندی روایت، صورت گرفته است.
ابن تیمیه می گوید: «این استدلال به قرآن نیست. بلکه استدلال به روایت است» روشن است که این سخن از روی تعصب گفته شده است.
زیرا ابن تیمیه برای اثبات فضیلت ابوبکر به قرآن همان راهی را پیموده که خود در مقام پاسخ به شیعه، آن را استدلال به قرآن نمی داند.
خداوند در قرآن کریم می فرماید:
«إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا»؛ (3)
در آن هنگام که آن دو در غار بودند، او به همراه خود می گفت: غم مخور، خدا با ماست!
ابن تیمیّه در مقام استدلال به آیه می گوید:
«فضیلت همراهی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در غار، به نص قرآن کریم امری آشکار است؛ چرا که خداوند می فرماید... در دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم از انس از ابوبکر نقل شده که...». (4)
ابن تیمیّه این روایت نقل شده در دو کتاب صحیح بخاری و صحیح مسلم را مفسّر آیه قرار داده تا ثابت کند که همراه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در غار بر پایه این آیه دارای فضیلت و منقبت است.
خداوند در آیه کریمه دیگری می فرماید:
«وَ سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى * الَّذِی یُؤْتِی مَالَهُ یَتَزَکَّى»؛ (5)
و به زودی با تقواترین مردم از آن دور داشته می شود. همان کس که مال خود را (در راه خدا) می بخشد تا پاک شود.
ابن تیمیّه ادّعا می کند که این آیه کریمه نیز درباره ابوبکر نازل شده است.
او برای اثبات این سخن خود به روایاتی استناد می کند و می گوید: شمار فراوانی از علما گفته اند که این آیات درباره ابوبکر نازل شده است. ابن ابی حاتم و ثعلبی نیز به نقل از عبدالله (ابن مسعود) و سعید بن مسیب گفته اند که این آیه درباره ابوبکر نازل شده است.
ابن ابی حاتم در تفسیر خود می نویسد: پدرم به نقل از محمد بن ابی عمر عدنی، از سفیان، از هشام بن عروه، از پدرش چنین نقل می کند: ابوبکر هفت نفر را آزاد کرد که همه آن ها به خاطر خدا در حال تحمل شکنجه بودند... می گوید: آیه «وَ سَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى» تا پایان سوره لیل، درباره ابوبکر نازل شده است. (6)
ابن تیمیه در موارد دیگری نیز همین رویه را در پیش گرفته است، اما وقتی شیعه امامیه به آیه تبلیغ استناد می کند تا امامت امیرمؤمنان حضرت علی(علیه السلام) را ثابت کند و در ذیل آن به روایات صحیحی اشاره می کند که ابن ابی حاتم، ثعلبی و دیگر مفسّران و محدّثان اهل سنّت در آثار خویش و برای تفسیر و بیان شأن نزول این آیه آورده اند؛ می نویسد: «هر کس ادّعا کند که قرآن دلالت دارد بر این که امامت علی(علیه السلام) موضوعی است که خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمان داده برای مردم بیان کند، دروغی را به قرآن نسبت داده است».(7)
در حالی که استدلال امامیه به روایات اهل سنّت بر پایه همان قواعد پذیرفته شده در زمینه بحث و مناظره است؛ زیرا آنان خودشان به آن چه نقل می کنند، ملزَم هستند و باید قبول کنند. اما در مقابل شیعه، در استدلالهایشان نمی توانند شیعیان را به پذیرش روایات اهل سنت وادار کنند؛ چرا که روایات آنان برای شیعه، حجّت نیست، حتی اگر در منابع روایی موسوم به صحیح آنان باشد.
اکنون کدامیک دروغ می گویند؟
تلاش های بی فایده
با عنایت به آن چه گفته شد، به خوبی روشن می شود که دست و پا زدن های افراد متعصب برای اثبات عدم دلالت آیه تبلیغ بر ولایت امیرمؤمنان حضرت علی(علیه السلام) چه اندازه بی فایده است.مخالفان برای اثبات سخن خود، تلاش های مختلفی به کار بسته اند که اصلی ترین آن دو مورد است:
1. اخذ به سیاق آیه.
2. روایاتی که برخلاف روایت مورد بحث، دلالت می کنند که این آیه در روز عید غدیرخم و در رابطه با حضرت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نازل نشده است.
پیش از ورود به بحث، باید بدانیم که این آیه مبارکه از سوره مائده است و علمای شیعه و سنّی به اتّفاق بر این باورند که سوره مائده، آخرین سوره ای است که بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است.
برای آگاهی بیشتر در این زمینه می توان به تفسیر قرطبی، تفسیر الخازن و الاتقان فی علوم القرآن و دیگر کتاب های اهل سنّت، مراجعه کرد که همه بر این امر اتّفاق نظر دارند. (8)
از طرفی شیخ طوسی رحمه الله ملقب به شیخ الطائفه با سندی صحیح در تهذیب الأحکام از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نقل می کند که این آیه دو یا سه ماه پیش از وفات رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است. (9)
عیاشی نیز در تفسیر خود می نویسد:
این، آخرین بخشی از قرآن کریم است که بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است.
اکنون می گوییم: همان گونه که پیشینیان اهل سنّت با جابه جایی آیه تطهیر و قراردادن آن در بین آیات مربوط به همسران رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) کوشیده اند تا آن را درباره همسران پیامبر جلوه دهند و پیروانشان نیز آن را دلیلی بر نزول آیه تطهیر درباره زنان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته اند؛ درباره این آیه مورد بحث نیز پیشینیان آن کوشیده اند آن را در سیاق آیات مربوط به یهود و نصارا قرار دهند و دنباله روان آنان نیز برای فرار از اعتراف و اذعان به حقیقت، به سیاق آیه استناد جسته اند.
برای نمونه فخر رازی می گوید: بدان که این روایات، هر چند زیاد هستند، اما بهتر این است که بگوییم: خداوند تعالی پیامبر را از مکر و نیرنگ یهود و نصارا ایمن نگاه داشته و به او فرمان داده که بدون توجه به آنان دین خود را تبلیغ کند؛ زیرا آیات فراوانی که پیش و پس از این آیه آمده اند، درباره یهودیان و نصارا هستند. به همین دلیل نمی توان گفت: این یک آیه در میان این همه آیات، بی ارتباط با سیاق آیات پیش و پس از خود، آمده است. (10)
گویا رازی از این نکته غفلت کرده که این آیه در سوره مائده است. سوره مائده نیز در پایان عمر مبارک رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)نازل شده است. در آن زمان یهودیان، مسیحیان و قریش تهدیدی نبودند که این آیه درباره آن ها باشد.
از طرفی سیاق فقط در صورتی که نصّ معتبری وجود نداشته باشد، می تواند یک قرینه باشد.
از سوی دیگر، فخر رازی خود تصریح کرده که طبق سخن ابن عباس، بَراء بن عازب و امام باقر(علیه السلام) این آیه در فضیلت حضرت علی(علیه السلام) نازل شده است.
اما او نتوانسته دیدگاهی از صحابه نقل کند که با آن، ادّعای خود در حمل آیه به معنای مورد نظرش و دیدگاه های دیگری را که نقل کرده، تأیید کند.
آنان در برابر حدیث مورد بحث ما-که دلالت می کند این آیه درباره حضرت علی(علیه السلام) نازل شده-روایاتی را می آورند. برای آگاهی بیشتر در این زمینه به تفسیر طبری و الدر المنثور سیوطی مراجعه کنید.
البته شاید بتوان گفت که تفسیر الدر المنثور در این رابطه جامع تر است. اما پس از مراجعه می یابیم که علاوه بر تناقض میان روایات، با توجّه به اتفاق نظر شیعه و سنّی مبنی بر نزول سوره مائده در اواخر دوران زندگی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، این روایات رد می شوند.
اینک به برخی از این روایات اشاره می کنیم.
طبرانی، ابوشیخ و ابونعیم اصفهانی در دلائل النبوه، هم چنین ابن مردویه و ابن عساکر روایت می کنند که ابن عباس می گوید:
از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) محافظت می شد. عمویش ابوطالب(علیه السلام) نیز هر روز شماری از مردان بنی هاشم را برای حفاظت از آن حضرت به همراه ایشان می فرستاد. ایشان به عموی خود فرمودند:
یا عمّ! إنّ عصمنی لا حاجة إلی من تبعث؛
ای عمو! خداوند مرا ایمن داشته است. نیازی نیست که نگاهبان برایم بفرستی. (11)
سیوطی این روایت را در ذیل آیه تبلیغ آورده است. اگر این روایت با نزول آیه ارتباط داشته باشد، این حدیث دروغ است. زیرا مفاد حدیث در مقام بیان نزول آیه در مکه است، حال آن که به اتّفاق نظر شیعه و سنّی، این آیه در مکه نازل نشده است.
روایت دیگر در این زمینه را ابن مردویه و ضیاء مقدسی در الاحدیث المختاره از ابن عباس این گونه نقل می کنند:
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیده شد: کدام یک از آیاتی که بر شما نازل شده، برای شما سخت تر بوده است؟
فرمود: در موسم حج در مِنی بودم که مشرکان عرب و مردم در موسم جمع شده بودند. در این هنگام جبرئیل بر من نازل شد و گفت:
«یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ».
آن گاه کنار عقبه ایستادم و ندا دادم:
یا أیّها الناس! من ینصرنی علی أن أبلّغ رسالة ربّی و لکم الجنّه؛
أیّها الناس! قولوا: لا إله إلّا الله و أنا رسول الله إلیکم، تنجحوا و لکم الجنّة؛
ای مردم! چه کسی مرا یاری می کند تا رسالت پروردگارم را ابلاغ کنم که در این صورت بهشت برایتان می شود.
ای مردم! بگویید: «لا اله الّا الله» و من فرستاده خدا به سوی شما هستم. تا پیروز شوید و بهشت از آنِ شما شود.
حضرتش در ادامه می فرمود: هیچ مرد، زن و یا کودکی نبود، مگر این که سنگ و خاک به سوی من پرتاب می کردند و در روی من، آب دهان می انداختند و می گفتند: دروغگو و صابئی است.
آنگاه کسی به من گفت: ای محمد! اگر رسول خدا هستی، موقع آن رسیده که آنان را نفرین کنی؛ هم چنان که نوح نیز قومش را نفرین کرد تا هلاک شوند.
آن گاه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
اللهمّ اهد قومی فانّهم لا یعلمون، و انصرنی علیهم أن یجیبونی إلی طاعتک؛
خدایا! قوم مرا هدایت کن که اینان نمی دانند. مرا بر آنان یاری کن تا دعوت مرا اجابت کنند و به سوی طاعت تو بیایند.
در این هنگام بود که عباس عمویش آمد و او را از دست آنان نجات داد و آنان را از پیرامون رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) راند.
اعمش می گوید: به این واقعه است که بنی عباس به خود می بالند و می گویند آیه ی:
«إِنَّکَ لاَ تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ»؛(12)
تو نمی توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی؛ ولی خداوند هر کس را بخواهد هدایت می کند.
درباره بنی عباس نازل شده است. به این شکل که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوطالب علاقه داشت. اما مشیت خداوند به عباس بن عبدالمطلب تعلق گرفت.(13)
نشانه های دروغ بودن این روایت نیز، آشکار و روشن است.
بر پایه دسته ای دیگر از روایات نقل شده در ذیل آیه کریمه، اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) همیشه از آن حضرت پاسداری می کردند تا این که این آیه نازل شد و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آنان را پراکنده ساخت.
ابن جریر و ابوشیخ از سعید بن جبیر نقل می کنند که او می گوید:
وقتی آیه تبلیغ نازل شد، رسول خدا فرمود: از من پاسداری نکنید! پروردگارم از من نگاهبانی می کند.
ابن جریر و ابن مردویه از عبدالله بن شقیق روایت می کنند: شماری از اصحاب رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، به قصد محافظت، آن حضرت را همراهی می کردند.
وقتی آیه تبلیغ نازل شد، به آنان فرمود: ای مردم! دیگر در پی من نیایید. زیرا خداوند مرا از (شر) مردم محافظت می کند.
عبد بن حمید، ابن جریر و ابوشیخ از محمد بن کعب قرظی این گونه روایت کرده اند:
رسو ل خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) همیشه از سوی اصحابش نگاهبانی می شد تا این که این آیه تبلیغ نازل شد. وقتی به آن حضرت خبر داده شد که خداوند ایشان را نگاهبانی خواهد کرد، اصحاب از محافظت دست برداشتند.
ابونعیم اصفهانی در کتاب دلائل النبوّه از ابوذر چنین روایت می کند:
ما به دلیل نگرانی از خطرات، هنگام خواب از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نگاهبانی می کردیم تا این که آیه عصمت؛ یعنی «وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» نازل شد.
طبرانی و ابن مردویه از عصمة بن مالک خطمی چنین روایت می کنند:
ما شب ها از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) محافظت می کردیم تا این که آیه تبلیغ نازل شد و حفاظت از پیامبر پایان یافت.
به نظر ما هیچ یک از این روایات از سبب نزول آیه سخنی نمی گویند. هم چنین این روایات با حدیث مورد بحث این نوشتار که نزول آیه تبلیغ را در روز عید غدیرخم و درباره حضرت علی(علیه السلام) معرفی می کند، تعارض ندارند.
از سوی دیگر، با همین روایات می توان ادّعاهای آن ها را باطل دانست که می گویند: «هنگامی که این آیه نازل شد که پیامبر زیر درختی خواب بودند و یکی از اعراب قصد کشتن پیامبر را داشت».
برای این ادّعای باطل روایتی را نیز از محمّد بن کعب قرظی نقل کرده اند که در خود آن قرائنی بر دروغ بودن وجود دارد.
در تفسیر ابوالحسن واحدی نیز مطلبی دیگر درباره نزول آیه تبلیغ آمده است. انباری می گوید:
هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مکه بود، برخی آیات قرآن را آشکار می ساخت و برخی دیگر را برای حفظ جان خویش از شرّ شرک ورزان که متوجه آن حضرت و اصحابش بود، پنهان می ساخت. (14)
بی تردید این سخن، دروغ و نادرست است. اما شگفت آور این که این دیدگاه را به شیعه نسبت داده اند. در تفسیر قرطبی آمده:
خداوند رافضی ها را رسوا کند که گفته اند: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برخی از آن چه به او وحی شده و مردم به آن نیاز داشتند، مخفی می کرد. (15)
در شرح صحیح بخاری نیز قسطلانی می نویسد:
شیعه معتقد است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از روی تقیه، مسائلی را پنهان نموده است. (16)
می بینیم که چگونه به خدا و رسولش افترا می زنند و آن گاه که زشتی این سخن خویش را درک می کنند، آن را بی دلیل و با تهمت، به دیگران نسبت می دهند... البته آنان در موارد دیگر نیز چنین کرده اند. ما به خدا شکوه می بریم که از او باید یاری جست.
آیه تبلیغ و روایاتی دیگر
علمای اهل سنّت علاوه بر این روایات، احادیث دیگری را نیز در تفسیر آیه مبارکه نقل می کنند که اگر نگوییم این روایات بر مدّعای ما دلالت دارند، دست کم با سبب حقیقی نزول آیه منافات ندارند.درباره این دسته از روایات احتمال دارد که شرایط به راوی اجازه نداده تصریح کند که این آیه در روز غدیرخم نازل شده، یا این که وی تصریح کرده، اما عبارات او تحریف شده است.
یکی از این روایات، روایتی است که ابوشیخ از حسن نقل می کند:
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
خداوند مرا مبعوث گردانید تا رسالتی را به انجام برسانم. من دیدم این فرمان بر من سنگین است. می دانستم که مردم مرا تکذیب می کنند. در این راستا بود که آیه «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» نازل شد و به من گفته شد: یا این رسالت را ابلاغ کنم یا این که مرا عذاب می کند.
روایت دیگری را در این زمینه عبد بن حمید، ابن جریر، ابن ابی حاتم و ابوشیخ از مجاهد چنین نقل می کنند:
هنگامی که آیه «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ»، نازل شد، آن حضرت عرض کرد: پروردگارا! من دست تنها هستم. چه کار کنم تا مردم به پیرامون من جمع شوند؟!
در این هنگام آیه «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» نازل شد.
آن چه درباره آیه تبلیغ بیان شد، خلاصه ای از مباحث بود که برای پویندگان راه هدایت، همین اندازه کافی است. خداوند ولیّ توفیق است.
پینوشتها:
1. منهاج السُنّة: 33/7.
2. هم چنان که علاوه بر این حدیث، نگارنده کتاب المراجعات و دیگر علمای شیعه با ذکر روایات دیگر و بررسی سندی آن ها و توثیق یکایک راویان آن ها، مسأله امامت حضرت علی(علیه السلام) را ثابت کرده اند.
3. سوره توبه: آیه 40.
4. منهاج الُسُّنة: 373/8، چاپ جدید.
5. سوره اللیل: آیه 17 و 18.
6. منهاج السنة: 495/8، چاپ جدید.
7. منهاج السُنّة: 47/7.
8. الاتقان فی علوم القرآن: 26/1-52.
9. تهذیب الأحکام: 361/1.
10. تفسیر رازی: 50/12.
11. الدرالمنثور: 298/2.
12. سوره قصص: آیه 56.
13. الدرالمنثور: 298/2.
14. تفسیر الوسیط: 208/2.
15. تفسیر قرطبی: 157/6.
16. إرشاد الساری فی شرح صحیح بخاری: 210/10.
حسینی میلانی، آیت الله سیدعلی، (1391)، آیات غدیر از دیدگاه اهل سنّت، ترجمه: هیئت تحریریّه ی انتشارات الحقایق، قم: نشر الحقایق، چاپ اول
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}